Web Analytics Made Easy - Statcounter

چمدان را باز کردم، کیسه‌ای برنجی داخل آن بود، داخل کیسه جلیقه جاخشابی، ۸ خشاب، ۱۹۴ فشنگ و یک اسلحه کلاشِ گریس کاری شده بود. عکس امانتی را گرفتم و برای عبدالله سعید فرستادم.

به گزارش مشرق، در ادامه روایت دومین جلسه دادگاه حادثه تروریستی شاهچراغ، فاطمه حبیبی در روایتی از این دادگاه نوشت: محمد رامز خیلی خوب و شمرده فارسی صحبت می کرد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

حتی لهجه چندانی هم نداشت.

قاضی از او پرسید: همراه چه کسی اومدی شیراز؟ محمد رامز در جواب گفت: «۲۳ مهر، شب که شد با تاکسی به شیراز اومدم. خودم تنها با راننده توی ماشین بودیم. یک میلیون و ۶۰۰ هزار تومان کرایه دادم. ترمینال کاراندیش پیاده شدم. اولین بار بود که شیراز رو می دیدم. جایی رو بلد نبودم و آشنایی هم نداشتم. تا ظهر توی ترمینال نشستم. عبدالله سعید پیام داد که برو دنبال مسافرخونه.
منتظر بودم عبدالله بگه کسی میاد دنبالت اما نگفت!

رفتم مسافرخانه ای در دروازه اصفهان. دو روز بعد یعنی ۲۵ مهر عبدالله گفت: برو خانه بگیر، یه جای ارزون تر و دورتر از شهر.
در بلوار اتحاد خانه پیدا کردم.

خودم کارت بانکی نداشتم. پدرزن برادرم ایرانی هست. کارتی با نام خودش به من داده بود تا از آن استفاده کنم. عبدالله ۴۰ میلیون واریز کرد به همین کارت برای رهن خانه. به خواست عبدالله رفتم عابربانک و موجودی گرفتم و عکس واریزی را برایش ارسال کردم.

فردایش خانه را در یکی از بنگاه های بلوار اتحاد رهن کردم برای یک سال. عکس قولنامه را گرفتم و برای عبدالله فرستادم. من طبقه پایین بودم. یک اتاق، سرویس و حمام و یک انباری داشت. صاحب خانه هم طبقه بالا بود.
فکر کردم عبدالله کسی را می فرستد پیشم که کاری انجام دهد. خواستم دنبال کار بروم اما عبدالله گفت: فعلا صبر کن.»

دستانش می‌لرزید اما دلیلش را نمی‌دانستم!

دستان محمد رامز همچنان می لرزید و ای کاش می دانستم دلیلش ترس هست یا پشیمانی یا کم سن و سال بودنش!

۲۸ مهر شد و عبدالله گفت یه امانتی می فرستیم چند روز پیشت باشه بعد می برن. عبدالله آیدی تلگرام من را به طرف مقابل داده بود. شب بود که پیام داد: حاضری تحویل بگیری؟ گفتم کجا؟ کریم خان زند.

گفتم: شیراز را بلد نیستم. گفت: فردا، صبح زود آماده باش. اسنپ نگیر، با تاکسی دربست بیا. هرجا می رفتم اسنپ می گرفتم اما آن روز ۹ صبح تاکسی دربست گرفتم و رفتم. توی مسیر پیام داد بیا پل بزرگ ولیعصر.

هنوز نرسیده بودم که عکس چادری سیاه فرستاد و گفت: امانت داخل چمدان قرمز توی چادر هست. برو بردار،من رفتم.
گفتم من تحویل نمی گیرم. به عبدالله سعید پیام دادم، او هم گفت تحویل نگیر.

چند دقیقه ای گذشت و از طرف همان شخص ناشناس پیام آمد که چکار کردی؟ برو دیگه، منتظر دستور عبدالله سعید بودم. پیام زد که برو بردار، مطمئنه، از رفقای امیرصاحب هست.

زیر پل ولیعصر چادر را پیدا کردم. زود امانتی رو برداشتم. به عبدالله سعید گزارش دادم و با تاکسی دربست برگشتم خانه. وقتی هم رسیدم خانه به عبدالله خبر دادم.

عبدالله گفت: بذارَش جای امن، گذاشتم بالای انباری. می دانستم امانتی چیه اما داخلش را ندیدم، نگاه هم نکردم تا روز بعد که عبدالله خودش گفت: امانتی رو باز کن و عکسش بفرست.

چمدان را باز کردم. کیسه‌ای برنجی داخل آن بود. داخل کیسه جلیقه جاخشابی، ۸ خشاب، ۱۹۴ فشنگ و یک اسلحه کلاشِ گریس کاری شده بود. فشنگ ها درون خشاب بودند. آن ها را در آوردم و شمردم و دوباره توی خشاب گذاشتم.

عکس امانتی را گرفتم و برای عبدالله سعید فرستادم. پیام داد گریس ها را پاک کن و بذار سر جایش. میان میبرن

نگاه قاضی از پرونده ی روی میز به سمت محمد رامز رفت.

سامان کیه؟

محمد رامز ابرویی بالا انداخت و گفت سامان؟ در اظهاراتت گفتی امانت رو از سامان گرفتم.
محمد رامز گفت: «سامان یعنی وسیله ، کد رمز ما بود.»

منبع: فارس

منبع: مشرق

کلیدواژه: سفر رئیسی به چین قیمت حرم شاهچراغ حمله تروریستی حادثه تروریستی حادثه تروریستی شاهچراغ حمله تروریستی شاهچراغ خودرو قیمت های روز در یک نگاه حوادث سلامت عبدالله سعید عبدالله گفت

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.mashreghnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «مشرق» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۱۲۲۹۳۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

تعرض مرد رمال به زنان به بهانه بخت گشایی

مرد رمال که متهم است با نقشه شیطانی پنج زن و دختر را به دام سیاه انداخته و آزار داده در جلسه محاکمه مدعی شد که تعرضی در کار نبوده و شاکی‌ها با خواست و رضایت خودشان با وی ارتباط داشته‌اند.

به گزارش مشرق، آذر سال ۱۴۰۲ زن جوانی به نام نسرین با مراجعه به پلیس آگاهی از مردی رمال شکایت کرد و اظهار داشت وی او را مورد آزار و اذیت و تعرض قرار داده است.

این زن در تشریح ماجرا به مأموران گفت: از ۴ سال قبل به یک بیماری مبتلا شدم و به پزشکان متعددی مراجعه کردم اما نه تنها بیماری‌ام درمان نشد بلکه قدرت عضلاتم را هم از دست دادم. به صورت عادی نمی‌توانستم راه بروم تا اینکه چند ماه قبل به واسطه یکی از دوستانم با مرد رمالی به نام سعید آشنا شدم. او ادعا می‌کرد که ظرف چند جلسه و با یک نسخه جادویی می‌تواند بیماری‌ام را درمان کند. اظهارات این مرد دوباره من را امیدوار کرد و به خانه سعید در جنوب تهران رفتم. پس از چند جلسه او گفت برای درمان کامل باید به من انرژی بدهد و با حرف هایش فریبم داد و در نهایت هم من را مورد آزار و اذیت قرار داد. حالا هم من از او شکایت دارم.

در حالی که مأموران در حال تحقیق از متهم بودند دومین شکایت مشابه به پلیس اعلام شد.

دومین شاکی دختر جوانی به نام شیرین بود که اظهاراتش با شاکی اول شباهت زیادی داشت.

در ادامه ۳ زن جوان دیگر هم با شکایت‌های مشابه به پلیس مراجعه کردند و تعداد شاکی‌های پرونده مرد رمال به ۵ نفر رسید.

به این ترتیب مأموران سعید را ردیابی کردند و بازداشت شد. وی پس از انتقال به پلیس آگاهی و در جریان بازجویی‌ها منکر اتهام وارده شد. پس از آن مأموران او را در مقابل شاکی‌ها قرار دادند که هر ۵ زن او را شناسایی کردند.

با تکمیل تحقیقات پرونده برای رسیدگی به شعبه ۱۳ دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.

در ابتدای جلسه پنج شاکی پرونده برای مرد رمال درخواست اشد مجازات کردند.

پس از آن نسرین به جایگاه رفت و به قضات گفت: متهم به بهانه درمان بیماری به من تعرض کرد. حالا علاوه بر بیماری جسمی به مشکلات روانی هم مبتلا شده‌ام و زندگی‌ام نابود شد. من به هیچ عنوان حاضر به گذشت نیستم.

شیرین دومین شاکی پرونده نیز به قضات گفت: من به خاطر اینکه دوست داشتم زودتر ازدواج کنم و همیشه به دنبال آن بودم که یک مرد خوب همسرم بشود از طریق یکی از دوستانم با سعید آشنا شدم.

وقتی به خانه‌اش رفتم او گفت که می‌تواند با دادن یک نسخه جادویی کاری کند که خیلی زود مرد ایده‌آلم به خواستگاری‌ام بیاید و بختم باز شود اما این مرد شیاد من را مورد آزار و اذیت قرار داد.

سومین شاکی هم گفت: چند سالی بود که مشکلات اقتصادی، من و خانواده‌ام را آزار می‌داد و فکر کردم می‌توانم با گرفتن یک نسخه از متهم قفل مشکلات مان را باز کنم اما سعید با ترفندی فریبکارانه به من تعرض کرد.

دو شاکی دیگر هم که با همین ترفند فریب مرد رمال را خورده بودند جزئیات شکایت شان را مطرح کردند.

پس از اظهارات شاکی‌ها، متهم ۵۰ ساله به جایگاه رفت و گفت: من منکر ارتباط با شاکی‌ها نیستم و با هر ۵ نفر ارتباط داشتم اما من آنها را به زور به خانه‌ام نیاوردم و خودشان از من نسخه جادویی می‌خواستند و هر ۵ زنی که حالا از من شاکی هستند خودشان از من خواستند و پیشنهاد دادند که با آنها ارتباط داشته باشم. من به هیچ‌کدام از شاکی‌ها تجاوز نکرده‌ام و اتهامم را قبول ندارم.

متهم در ادامه افزود: البته من دو همسر دارم که یکی از آنها بیمار است و دیگری هم در افغانستان زندگی می‌کند. اگر هم می‌بینید که پیشنهاد شاکی‌ها را رد نکردم به خاطر دوری از همسرانم بود وگرنه با آنها ارتباط برقرار نمی‌کردم.

با اظهارات متهم قضات ادامه جلسه رسیدگی به پرونده را به تحقیقات بیشتر درباره ادعای متهم موکول کردند.

منبع: روزنامه ایران

دیگر خبرها

  • این شهید حتی موقع به‌ دنیا آمدن فرزندش هم حاضر نشد به خانه برگردد!
  • هشدار سعید محمد به مجلس دوازدهم
  • هشدار سعید محمد به مجلس دوازدهم/ شکست قطعی است اگر...
  • دومین برد متوالی نساجی با ساکت/ ذوب‌آهن باز هم در خانه شکست خورد
  • آجورلو یا سعید آذری مدیرعامل استقلال می‌شوند؟
  • ترکیب دو تیم مس رفسنجان و گل‌گهر سیرجان اعلام شد
  • محاکمه مرد رمال به اتهام تعرض به ۵ زن
  • تاکید بر شناسایی عاملان حمله به شیعیان افغانستان + فیلم
  • نامگذاری کتابخانه دانشگاه پیام نور کرمان به نام دانشجوی شهید حادثه تروریستی گلزار شهدا
  • تعرض مرد رمال به زنان به بهانه بخت گشایی